چقدر چشم هایش
از این دیوار ها
بالا رفته بود
تا
شوخ طبعی آسمان وپرنده را
کلمه کند
برای سالهای متورم شده
در این چند قدم جا
چقدر
این تداوم تحلیل ماندن
بار ید و
بار ید و
بار ید
تا به زانو درآمد و
مرگ
در تقویم جیبی اش شتاب گرفت
آنقدرکه چشم هایش
بالای دیوار ماند

+ نوشته شده در پنجشنبه سوم شهریور ۱۳۹۰ ساعت 19:52 توسط محمد جواد زیدوندی
|