یکی از کتاب هایی که امسال به دستم رسید مجموعه شعر دوست عزیزم جناب علی محمد زید وندی بود با نام « بنا بر کبوتر بود » .این کتاب ، شعررا شامل می شود . تعداد 10 غزل و 42 شعر سپید در این مجموعه است . زید وندی شعر را از آغاز با خلق آثار کلاسیک آغاز کرده و این مسئله به او کمک کرده راه خود را بازشناسد.او ذاتا شاعری سپید سراست ، چنانکه می خوانید در این کتاب آثاربرتر او آثاری ست که به صورت شعر سپید است . عاطفه و تعهد دو ویژگی برتر این شعرها هستند . نگاه او در این مجموعه نگاهی استعاری ست وکمتر از عناصر درونی وبیرونی استفاده کرده . زبان در این کتاب زبانِ معیار است و شاعر بسیار به ندرت به سمت زبان گفتار (محاوره)نزدیک شده است . محتوای شعرها عشق ، جنگ ، زندگی و مرگ است و نوستالژی موجود در شعرها بار عاطفی آثار را بیشتر و بیشتر کرده . دوری از تصاویر ذهنی و جزءنگریی که به اطناب کشیده نشده نیز از المان هایی ست که در اغلب شعرها حضور پر رنگی دارد . نگاه ویژه ی جناب زیدوندی به مخاطب  و پرداختن به مسائل اجتماعی ِ نهادینه شده در انسان امروز باعث شده است مخاطب با حوصله و تامل بیشتری شعرها را بخواند . در شعرها با زبانی صمیمی با مخاطب به گفتگو می نشیند و از این بابت قرابت خاصی بین شعرهای او با شعر گفتار می بینیم ....با هم یکی از شعرهای عاشقانه ی این کتاب را می خوانیم :

سلام

یادت هست

تابستانها

چقدر

شعرنامه می نو شتم برای پسرهای محل

تا بدهند به دختران تهرانی

که آمده بودند آب و هواکه آمده بودند ما را عوض کنند

اما من

مرضیه را می خواستم

که نه شعر دوست داشت

نه نامه

                                                                  و نه مرا